امام زاده جعفر بن موسي الکاظم(ع)
امام زاده جعفر بن موسي الکاظم(ع)
پيشينه ي تاريخي پيشوا
منطقه شهرت داشت؛ تا اينکه در سال 1317ش. در جريان احداث راه آهن سراسري تهران- شمال - مشهد که از مسير اين آبادي مي گذرد، با احداث ايستگاهي در جوار اين آبادي، نام آن از امامزاده جعفر، به « پيشوا» تغيير يافت. پيشوا، بخش کوچکي بود که از لحاظ جغرافيايي از توابع شهرستان ورامين به شمار مي رفت. افزايش جمعيت در اين منطقه باعث شد تا در سال 1366 ش. با عنايت ويژه مسئولان نظام اسلامي، از بخش به شهرستان ارتقا يابد.(2)
اشاره شد که منطقه پيشوا قسمتي از دشت وسيع ورامين است. گفته شده سکنه قديم آن تاجيک ها بودند و به مرور ايام، مردمي از مناطق ديگر به آنجا آمدند و ساکن شدند و معمولاً همگي علاقه مند به انتساب خود به امامزاده جعفر(ع) بودند. به همين دليل بيشتر آنان، پسوند جعفري را براي نام خانوادگي انتخاب کردند و به جز تاجيک ها، طايفه بزرگ رازي ها و جنيدي ها که همگي از تبار شيخ جنيد رازي، عارف نامدار قرن نهم هستند، از مشهورترين خاندان هاي ساکن در منطقه پيشوا بوده اند و اغلب بزرگان و دانشمندان اين خاندان، از خادمان و واقفان امامزاده جعفر بوده اند که شرح تفصيلي خدمات آنان در اينجا نمي گنجد.
در زمان نادرشاه افشار، تعدادي از اعراب به اين منطقه کوچانيده شدند و نيز دشت هاي حاصل خيز آن باعث شد تا تعدادي از شاهزادگان و دولت مردان قاجار براي خريد املاک به اين منطقه بيايند که برخي اقامت دائمي گزيدند. خلاصه آنکه پيشوا از لحاظ اجتماعي داراي بافت کاملاً مذهبي است که تاکنون به دليل عدم مهاجرت ديگران به آنجا، اصالت خود را حفظ کرده است. بيشتر مردم اين شهر با کلام الهي مأنوس و با قرآن و فقه آشنايند و پايبند به احکام اسلام هستند.(3)
امامزاده جعفر کيست؟
از کساني که اين امامزاده را از فرزندان بلافصل امام کاظم(ع) ذکر کرده اند، شيخ عباس قمي است(6). مؤلف کنز الانساب، تعداد فرزندان امام هفتم را 42 تن ذکر کرده و در ادامه نوشته است:
«چون مأمون، حضرت علي بن موسي الرضا را از مدينه به شهر طوس دعوت نمود، جمله فرزندان و فرزندزادگان حضرت امام کاظم(ع) به
تدريج از بغداد رو به ولايت خراسان نهادند، من جمله تعدادي از اين بزرگواران همچون جعفر و ابراهيم و... چون به ناحيه ساوجبلاغ رسيدند، دشمنان از عقب آمدند و مجادله بسيار کردند و آخر الامر حسن بن موسي الکاظم (ع)را شهيد کردند و به بعضي هم جراحت رسيده بود و چون شب درآمد، لاعلاج روي به اطراف نهادند. اما جعفر بن موسي الکاظم (ع)که در حين دفاع مجروح گرديده بود، در توابع ورامين به موضع سناردک( مکان فعلي) در اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسيد.»
مؤلفان رياض الانساب و تاريخ خوار و ورامين نيز اين نکته را تأييد مي کنند.(7) علامه نسابه، آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي در جواب سؤال دو تن از علماي پيشواي ورامين درباره هويت امامزاده جعفر، اين گونه اظهار نظر فرموده است:
«امامزاده جعفر از فرزندان بلافصل حضرت موسي بن جعفر(ع) مي باشند که در قريه خوار در اطراف مدينه منوره زندگي مي کردند. جمعي از آن قريه تصميم گرفتند به خدمت حضرت علي بن موسي الرضا (ع)در مرو مشرف شوند و امامزاده جعفر را به سرپرستي خودشان انتخاب نمودند. چون ايشان عالم و دانشمند و زاهد بودند و به اين قصد حرکت کردند، وقتي به ايران آمدند، مأمون حضرت رضا (ع)را شهيد کرده بود. مأمورين مأمون، با اين گروه در اطراف ساوه جنگيدند. عده اي از اين جمع در آن درگيري شهيد شدند. امامزاده جعفر در حين مبارزه با مأمورين مأمون، در اين جنگ مجروح شدند و با همان حالت بدان نواحي تشريف برده و در محل سناردک در اثر همان مجروح بودن شربت شهادت نوشيدند.»(8)
کاتب نسخه خطي تاريخ خوار و ورامين مي نويسد:
« امامزاده جعفر در سناردک، در منزل مردي به نام جلال الدين به تاريخ 15 جمادي الثاني 217 قمري رحلت نموده است و سپس در گورستان محل مدفون شد.»(9)
نکاتي که از زندگاني اين امامزاده جليل القدر به دست مي آيد، عبارت اند از:
1. وي از فرزندان بلافصل امام هفتم(ع) است و درباره مدفن وي ترديدي نيست که موضع کنوني، مدفن او است.
2. درباره محل جراحت آن بزرگوار- ساوجبلاغ يا ساوه- اختلاف است. آنچه مسلم است اينکه وي در اثر شدت جراحت، در اين مکان فعلي شربت شهادت نوشيده است.
3. شهادت امامزاده جعفر در سال 217 بعيد به نظر مي رسد؛ زيرا مهاجرت سادات و علويان را به سرزمين ايران مي توان به چهار گروه و دسته کلي تقسيم کرد:
دسته اول، سادات و علوياني هستند که در زمان حجاج بن يوسف ثقفي به ايران مهاجرت کردند.
دسته دوم، سادات و علوياني بودند که در زمان ولايتعهدي امام رضا (ع)به عشق ديدار آن حضرت به ايران مهاجرت کردند؛ ولي اغلب آنان
موفق به زيارت حضرت نشدند. آنان در بين راه با شنيدن خبر شهادت امام رضا (ع)و در اثر درگيري با مأموران عباسي، به دست آنان شهيد شدند و يا فرار کردند و بعدها در اثر بيماري از دنيا رفتند.
گروه سوم، سادات و علوياني هستند که در قيام هاي مسلحانه عليه خلفاي اموي و عباسي شرکت داشتند و بعد از شکست قيامشان، از خوف خلفاي عصر به ايران پناهنده شدند.
دسته چهارم، ساداتي بودند که در زمان حکومت علويان در طبرستان و گيلان به ايران مهاجرت کردند و براي هميشه ماندگار شدند.(10)
امامزاده جعفر(ع) طبق اظهارات عالمان نسب، از دسته دوم به شمار مي آيد که براي ديدار برادر بزرگوارش عازم ايران شد؛ ولي در ميان راه، به دست دشمنان مجروح و در اثر شدت جراحت شهيد شد. اگر آن بزرگوار بعد از شهادت امام رضا(ع)، در سال 203 ق. مجروح شده باشد، آن وقت رحلت وي، چهارده سال پس از شهادت حضرت رضا(ع) است که درست به نظر نمي رسد، مگر آنکه امامزاده جعفر (ع)ديگري باشد که آن هم نياز به تحقيق و بررسي کامل تري دارد.
اهالي محترم پيشوا معتقدند که امامزاده جعفر(ع) بعد از مجروح شدن، به اين موضع پناه آورده و سپس شهيد شده است و هم اکنون محل شهادت او را «شهيدگاه» مي نامند و اين مکان در نزد اهالي آن سامان، احترام و قداست خاصي دارد. ميان شهيدگاه و محل تدفين و مرقد کنوني او، فاصله است.
از تاريخ دقيق شهادت وي، اطلاعي در دست نيست؛ ولي بي گمان شهادت آن بزرگوار در بين سال هاي 203 و 204 ق. بوده است.
از تاريخ اوليه بناي بقعه نيز اطلاعي نداريم. ساخت اولين بناي باشکوه بر روي مرقد پاک آن حضرت، در دوران صفوي صورت پذيرفته است. مدفن آن بزرگوار در اين ناحيه باعث شد تا هسته اوليه شهر پيشوا پديد آيد. گنبد نوراني امامزاده، مشرف بر تمام نقاط شهر و مناطق اطراف است و ساختمان آن در بافت معماري و اقتصادي منطقه تأثير به سزايي داشته است.
بارگاه مجلل
در کنار صحن و سراي امامزاده، بازار قديمي و سرپوشيده اي وجود دارد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تعدادي از اماکن و بناهاي پيرامون آستان مقدس خريداري و به مجموعه حرم اضافه شد که هم اکنون حرم امامزاده داراي مسجد، کتابخانه، فضاهاي تدارکاتي، بهداشتي، فرهنگي و... است.
موقوفات امامزاده
سابقه اولين وقف نامه مکتوب امامزاده به سال 873ق. مي رسد که نام واقف آن، شيخ خضر فرزند درويش جنيد رازي است. خاندان جنيد رازي که از عارفان مشهور قرن نهم و دهم اين ديار به شمار مي روند، تاکنون همگي از خادمان و خدمت گزاران امامزاده جعفر بوده اند.
در اينجا لازم است ياد و خاطره حاج شيخ احمد جنيدي(12)، پدر بزرگوار چهار شهيد و امام جمعه فقيد شهرستان رودسر را گرامي بداريم که خدمات صادقانه و مخلصانه آن بزرگوار هميشه جاويدان خواهد بود؛ مردي که به تعبير مقام معظم رهبري، از اولياء الله بود. ايشان هم مانند گذشتگان خود، از خادمان واقعي آن امامزاده جليل القدر به شمار مي رفت و پس از عمري خدمت صادقانه در راه دين و انقلاب اسلامي، دار فاني را وداع گفت و مرقد پاکش در جوار مزار مطهر امامزاده جعفر (ع)قرار دارد.
پيشگامان نهضت اسلامي
«ساعت حدود 11 صبح روز پانزدهم خرداد 42 برابر با دوازدهم محرم الحرام بود که جمعيت کثيري از مردم منطقه پيشوا در صحن مطهر حضرت امامزاده جعفر(ع) گرد آمده بودند تا شاهد مراسم خاص روز بني اسد- که فقط در اين شهر انجام مي شود- باشند. در اين هنگام ناگاه خبر رسيد که حضرت آيت الله العظمي خميني را دستگير کردند. تا خبر منتشر شد، همه مردم آماده دفاع از مقام مرجعيت شدند و يکجا از صحن مقدس به قصد تهران حرکت کردند. در اين هنگام، پيشنهاد شد که مردم متفرق شوند و با آمادگي بيشتر در ساعت سه بعدازظهر در صحن مطهر جمع شده و با يک برنامه ريزي صحيح
حرکت نمايند. اما ساعت دو بعدازظهر به علت ازدحام بيش از حد جمعيت، بي اختيار حرکت آغاز شد و اولين محل در طول مسير راه، شهرستان ورامين بود که جمعيت مي بايد از آنجا عبور مي کردند.
تا نزديکي ورامين از همه روستاها به جمعيت ملحق مي شدند و مردم غيور ورامين که خبر دستگيري امام به آنان رسيده بود نيز خود دو کيلومتر به استقبال مردم پيشوا آمدند و به جمع آنها پيوستند و جمعيت عظيمي را تشکيل دادند و به طرف تهران حرکت نمودند و در طول مسير، شعارهاي« خميني، خميني، خدا نگهدار تو/ بميرد، بميرد، دشمن خون خوار تو»، «مرگ بر اين دولت قانون شکن»، « اي شيعيان دستگير کردند مرجع ما را/ خدا براندازد اين قوم اعدا را» سر مي دادند. و برخي نيز شعار « مرگ بر شاه» را بيان مي کردند و نيز در طول مسير، ذکر « يا حسين» و « صلوات» هيچ گاه قطع نمي شد.
حدود مغرب بود که در نزديکي پل باقرآباد، با مأمورين رژيم منفور پهلوي رو به رو شديم. آنان پس از يکي- دو اخطار بر روي ما آتش گشودند و در نتيجه جمعي از برادران عزيز ما را در خاک و خون غلطاندند. ما نيز با مقاومت شديد آنها، به عقب رانده شديم و خسته و نالان و با دلي پر از کينه و بغض آن کافران به شهر پيشوا برگشتيم؛ اما در برگشت، چهره شهر عوض شده بود و شهر يک پارچه در عزا، ماتم، ناله، گريه و شيون بود.
آن شب نظاميان حکومت طاغوت، شهر را در محاصره خود داشتند؛ اما صبح که فرا رسيد، موج دستگيري دست اندرکاران اين حرکت عظيم آغاز شد و طي آن، به وسيله دژخيمان تعداد زيادي از برادران رشيد پيشوا و ورامين و روستاهاي اطراف روانه زندان گشتند و در آنجا شرايط سختي را تحمل نمودند. سرانجام دستگيرشدگان پس از تحمل دو سال حبس و گرفتاري شديد، از بند آزاد گشتند. لکن مقاومت آنها باعث گرديد تا بارقه هاي انقلاب در درون آنها و نسل جوان شعله ور گردد و سرانجام اين نهال هاي نوشکفته در 22 بهمن سال 1357 به درخت تنومند و پرثمر انقلاب تبديل گرديد و مرجع شيعيان جهان از تبعيد، به کشور اسلامي ايران بازگشتند و زمام امور را به دست گرفتند.»(13)
ختام مسک
پيشوا خلد برين از بارگاه جعفر است
شهر ما خرم از اين صحن و سراي جعفر است
شد ز يمن تربت پاکش، مزين پيشوا
پيشوا يکسر همه نور و صفاي جعفر است
پرچم اسلام و قرآن، دائماً در اهتزاز
بر فراز گنبد ايزد نماي جعفر است
قدسيان از بهر تعظيمش فرود آورده سر
حور و غلمان، خادم دولت سراي جعفر است
کن نظر با ديده دل، تا خدا را بنگري
مطلع نور خدا، ظل هماي جعفر است
اي فقير بي بضاعت، با بصيرت کن نظر
تا ببيني پادشاهان را، گداي جعفر است
هست اين در، قبله حاجات ارباب کرم
ملتمس مردان حق، بهر عطاي جعفر است
چون که صحن اطهرش گرديده کانون قيام
سنگر اين امت قرآن، لواي جعفر است.
پي نوشت ها :
1. فرهنگ دهخدا، علي اکبر دهخدا، ص 735؛ آشنايي با سلاله پاکان، امامزاده جعفر بن موسي الکاظم (ع)پيشوا، حسين اصلاني، ص 9 و 24.
2. همان؛ مرکز آمار ايران، شهرستان ورامين، ص 3، 7، 18 و 19( سرشماري عمومي نفوس و مسکن مهرماه 1365).
3. آثار تاريخي طهران، محمد تقي مصطفوي، ج1، ص 262؛ « فهرست بناهاي تاريخي و اماکن باستاني»، نصرت الله مشکاتي، دايرة المعارف تشيع، ج2، ص 961. براي آشنايي با موقعيت جغرافيايي و باستاني پيشوا، به کتاب پيشوا، تأليف جعفر رضايي رجوع شود.
4. منتهي الآمال، حاج شيخ عباس قمي، ج2، ص 223؛ عمدة الطالب، ابن عنبه، ص 185-187.
5. اعلام الوري باعلام الهدي، شيخ ابوعلي الفضل بن حسن الطبرسي، ص 312؛ الارشاد، شيخ مفيد، ترجمه استاد رسولي محلاتي، ج2، ص 236؛ الفصول المهمة في معرفة الائمه، ابن صباغ، علي مالکي مکي، ج2، ص 960؛ کشف الغمه، علي بن عيسي اربلي، ج3، ص 38.
6. ر.ک: منتهي الآمال، ج2، ص 223.
7. آشنايي با سلاله پاکان، ص 43-47( با تلخيص).
8. همان، ص 86.
9. همان، ص 44.
10. دايرة المعارف تشيع، ج2، ص 392.
11. براي آشنايي تفصيلي با معماري امام زاده جعفر پيشوا ر.ک: آشنايي با سلاله پاکان.
12. نگارنده، حجت الاسلام و المسلمين جنيدي را از نزديک زيارت کرده است. او انساني خدوم و انقلابي بود که بعد از منصوب شدن به سمت امام جمعه شهرستان رودسر استان گيلان، خدمات صادقانه فراواني را ارائه کرد. وي در تشويق و ترغيب نيروهاي بسيجي و اعزام آنان به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل و نيز جمع آوري کمک هاي مردمي و ياري رساندن به محرومان جامعه، از فعالان به شمار مي رفت. دريغ که خدمات و زحمات مردان بي ادعايي همانند او، در جايي به ثبت نرسيده است تا آيندگان بتوانند از چنين کساني الگو بگيرند! بعد از رحلت آن ولي صالح خدا، چهارمين فرزند بزرگوارش که از مجروحان شيميايي بود، شربت شهادت نوشيد و روح مطهرش به عالم ملکوت پرواز کرد.
13. نشريه 15 خرداد، ش 11، سال 1372، ص 72؛ آشنايي با سلاله پاکان، ص 35. براي آگاهي تفصيلي قيام مردم ورامين و پيشوا، به کتاب «انقلاب اسلامي در ورامين» مرکز اسناد انقلاب اسلامي، رجوع شود.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}